سرباز با بصیرت |
زائری بارانی ام ، آقا به دادم می رسی؟
بی پناهم خسته ام ، تنها ، به دادم می رسی؟
گر چه آهو نیستم اما پر از دلتنگی ام
ضامن چشمان آهوها ، به دادم می رسی؟
از کبوترها که می پرسم نشانم می دهند
گنبد و گلدسته هایت را ، به دادم می رسی؟
ماهی افتاده بر خاکم لبالب تشنگی
پهنه آبی ترین دریا ، به دادم می رسی؟
ماه نورانی شب های سیاه عمر من
ماه من ، ای ماه من ، آیا به دادم می رسی؟
من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام
هفتمین دردانه زهرا ، به دادم می رسی؟
نوشته شده توسط زارعی در پنج شنبه 91/7/6 ساعت 12:21 صبح. - لینک ثابت
درباره ی ما
نوشته های پیشین
آخرین نوشته ها
دیگر امکانات